ذات آدمی

ساخت وبلاگ
mr_janshekar:
سلام دوستان 

من چه گویم یک رگم هشیار نیست

شرح آن یاری که اورا یار نیست

انسان همیشه فطرت وذاتی خدا جو داشته واکنون که شما در حال مباحثه هستید دلیلی بر این اندیشه است آدمی از ابتدا به دنبال معبودی برای پرستش بوده که آنچه در رسیدن به آن عاجز هستند را از او بخواهند واین معبود با خدا در هر دوره از شکلی به شکلی تعغیر کرده باری بت باره دگر خورشید ماه آسمان گاو و.... این ذات آدمیست که خدا جوباشد 

واما وجود خدا قابل انکار نیست به یقین خالقی هست که این عالم را پدید آورده ودلیل برای اثباتش بسیار

اما بحث ما در مورد آخرت دین وزندگی وچگونه زندگی کردن است اول از آخرت شروع کنیم

از رفتگان این راه دراز 

باز آمده کیست که به ما گوید راز

پس بر سره این دوراهه آز و نیاز

چیزی مگذار که نمی آید باز

اگر آخرتیرهم باشد ما از آن بیخبریم واطلاعی از چگونگی آن نداریم تنها در حد حرف است کسی نمیداند به یقین بعد از مرگ بهشت وجهنم در انتظار ماست یا شیوه ی دیگراز زندگی پس بهتر است که آدمی کارهای نیک وپسندیده انجام دهد که اگر در پایان آخرتی بود سربلند باشد واگر هم آخرتی نباشد در این دنیا کسی زیانی از کاره خیر نمیبیند واین نیکی باعث سربلندی در این دنیا نیز میباشد.

آدمی کی از میوه ی ممنوعه چیده بود 

شیطان با خدا به تفاهم رسیده بود

از ابتدای هستی دونیروی خیر وشر یا خدا وشیطان بوده ومدام در حال جدال باهم هستند که این هم دلیل ومنطق خود را دارد هدف از آفرینش انسان تکامل است واین امر تنها با وجود خیر و شر امکان پذیر است چون اگر هرکدام از آنها نباشند دیگری معنی وارزش خود را از دست میدهد واین دو تبدیل به آزمون وخطایی برای هم شده اند که روح و وجود انسان را جلا میدهند ودری از دانش ومعرفت به رویش باز میکنند.

دنیا پر پایه نظمی استوار و وجود خیرو شر استوار است که عالم راادداره میکنند وبه بودن ما معنی میدهند .

هر تصمیم وعملی چه خوب یابد انجام بدهیم تاثیری بر ای عالم دارد که در جا ومکان خاصی این انرژی قوی وپایدار جزای کارمان را به ما باز میگردان. این امر حکمت یا دخالت خدا در زندگیمان نیست نظمی است بی پایان که همه چیز را تحت سیطره ی خویش دارد همانند قلب انسان که بانظم خاصی به انسان جان میدهد با این تفاوت که قلب روزی از کار می افتد ولی این انرژی که دنیارا اداره میکند متغیر وپایدار است مثل تمامی اتم های عالم که دانشمندان به این کشف رسیده اند ،

که دنیا از تعداد معینی اتم تشکیل شده که این تعداد نه کم ونه زیاد میشوند وتنها از شکلی به شکل دیکر تعغیر میکنند.

پس این انرژی پایدار ومتغیر است وپایانش آغازی است دوباره همانگونه که از ابتدا سیاره ای بزرگ بود که به پایانش رسید وبا انفجار نوری به شکلی دیگر درآمد واین عالم را بنا کرد بعد پیدایش جمادات نباتات و حیوانات و ما آدمیان.

دنیا بر تکامل و تناسخ پایدار است که به طرز بسیار پیچیده ای به این دنیا رنگ زندگی میدهد وجوابیست برای سوالات بسیار که جای بحث بسیارتر دارد.

وزجمادی مردم و نامی شدم

وزنما مردم به حیوان بر زدم 

مردم از حیوانی و آدم شدم 

پس چه ترسم کی زه مردن کم شدم

بار دیگر میمیرم از بشر

تا بر آرم از ملایک پرو سر

وز ملک هم جستن باید زجو

کا شی حالک الله وجهه هو

بار دیگر از ملک قربان شوم

آنچ اندو هم نباید آن شوم

. این از زندگی به طورخلاصه

اما دین،

دین راهیست برای نشان دادن راه تقریبا درست وبخشیدن منافع بسیار به راویان آن که آن هم در زمان ومکان خاصی که انسان کامل جاهل بود بدان تاحدودی  نیاز بود. دین اگر ساخته دست بشر نباشد ومستقیم از جانب خدا برای آدمی آمده باشد ولی با گذشت زمان انسان بنا بر فواید ومنافع خویش دخل وتصرف بسیار به آن داشته که ای نقص وتناقض در تمامی ادیان مشاهده میشود ودر ضمن انسان امروزی احتیاجی به دین ندارد که اگر احتیاجی بود خداوند دوباره پیامبری میفرستاد امروزه همه فرق میان خوب وبد را از هم تشخیص میدهند وبا رجوع به عقل و وجدان میتوان سالم زندگی کرد چون وجدان انسان از ابتدا به دنبال نیکی بوده ونیکی را دوست دارد هیچگاه راه بدی را به انسان نشان نمیدهد. واین برای زندگی سالم کافیست. دین یک وسیله بوده که هزارو چهارصد سال است از انقضایش میگذرد امروزه نیازی به این نیست که چه چیز حرام است مکروه یا مباح است نماز را چگونه باید خواند دست بسته یا دست باز،روزه چرا باید گرفت ،آداب معاشرت همسر داری و امثالهم دیگر نیازی به این اعمال واحکام نیست که با افراط خاصی آن را انجام دهیم که به بهشت برویم واز هوریان بهشتی و شراب نابش لذت ببریم تمامی این لذات در این دنیا هست چرا باید این دنیای روشن را برخود حرام کنیم که در آن دنیا بدنبال هوری بازی و مستی و ناشگی برویم آیا هدف از خلقت انسان فقط شکم وزیر شکم است که وعده های اینچنین آب از دهانمان جاری کند 

گویند بهشت وحورالعین باشد

آنجا می و شهد انگبین باشد 

ماکه می و معشوق گزیدیم چه باک 

چون عاقبت گار چنین باشد

این وعده وعید آواز دهل است که از دور خوش است 

راه در جهان یکیست وآن هم راه راستی است

تا میتوان باید خوش زندگی کرد بی زیان ونیکو برای اطرافیانمان باشیم کافیست این دنیاهم به چرخه ی حیات خوی ادامه میدهد هرچه بدی وافراطیگری زیاد شود این انرژی پایدار عکسلعمل خاص خود را نشان میدهد وهرچه خوبی بسیار باشد باز جزای خاصه خود را دارد 

به دنبال زندگی خوب باشیم بهتر است تا به دنبال دین خوب باشیم

روزگار به تکرار در آخر وصل یار...
ما را در سایت روزگار به تکرار در آخر وصل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrjanshekar بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:01